به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، «پابلو اسکوبار» اولین کسی بود که فهمید این دنیا نیست که حول محور بازار کوکائین میچرخد بلکه خود بازار است که وجودش به حضور کوکائین وابسته است.
البته این توصیف را خود او نگفته است بلکه «روبرتو ساویانو» این جمله بدعتآمیز را در کتاب آخرش «صفر صفر صفر» بیان کرده است. این کتاب مهمترین و قانعکننده کتاب دنیا درباره قاچاق مواد است. کتاب چنان واقعی است که میتواند گزارش اتفاقات پایان سال بعد هم باشد. نوشتهای که داستان سریالهای «نارکوس» و «افسارگسیخته» به گرد پایش هم نمیرسند.
درک این موضوع که سرمایهگذاری در قاچاق کوکائین اقتصاد دنیا را میسازد سبب میشود «اسکوبار» تبدیل به «کوپرنیک» جنایتهای طبقهبندیشده شود. «ساویانو» با وی موافق است و میگوید: « هیچ تجارتی در دنیا مانند کوکائین چنین پویا، خلاق، و وفادار به روح بازار نیست.» ساده به نظر میآید اما چنین نیست. این حرف بسیار عجیب است و ثابت میکند که ما در دنیایی ترسناک زندگی میکنیم.
«تصمیم گرفتم کتاب «صفر صفر صفر» را برای فستیوال کتاب «پرو» آماده کنم. اما به دلیل مشکلات بسیار نتوانستم به موقع کتاب را به اتمام برسانم.» «ساویانو» در حال حاضر و در ۲۴ ساعت شبانهروز زیر نظر گارد امنیتی قرار دارد. در این سالها وی در مکانهای مخفی گارد امنیتی زندگی و هرچند روز یک بار در یک مکان خوابیده است. امکان ارتباط ویدئویی گاردین با «پرو» وجود نداشت اما حرفهای «ساویانو» مهمتر از این بود که بتوان از مصاحبه با او انصراف داد بنابراین با او تماس تلفنی گرفته شد.
کاپیتالیسم نیاز به بازار و سندیکای جنایتکار دارد و انتقال درک این موضوع به مردم بسیار سخت است. مردم به اجتناب از این موضوعات-حتی مردمی که هرروزه شاهد جنایتهای مختلف هستند- گرایش دارند و مایل هستند بین بازار سیاه و بازارهای قانونی تفاوت قائل شوند. در ذهن مردم جا افتاده که مافیاییها حتماً باید شبیه گانگسترها باشند اما چنین نیست. فرد مافیایی تاجر است و تجارت او در بازار سیاه است که بزرگترین بازار دنیا محسوب میشود.
این بدعت عاقلانه «ساویانو» است. دههها است که همه فکر میکنند نگارش مطلبی درباره مافیا باعث اختلاف همگان میشود و در واقع جنگ بین دزد و پلیس است اما جامعه سالم و قانون همیشه در حال جنگ علیه جنایتهای طبقهبندیشده این گروه است. اما ساویانو» عقیده دیگری دارد. وی معتقد است آدمهای قاچاقچی و مافیایی نیازی به تبلیغ این روش زندگی ندارند چون شک ندارند که حضورشان برای بازارهای بزرگ دنیا حیاتی است.
این روزها خبرهای زیادی درباره فواید و مضرات قانونی کردن مواد میشنویم اما هیچوقت نمیگویند که قاچاق مواد بخشی از اقتصاد سیاسی دولت است. «ساویانو» آنچه را خیلی از نویسندگان مافیایی تلاش کردند بگویند بیان میکند اما مساله این است که هیچ نویسندهای تاکنون جرات نداشت چنین به کنه ماجرا بپردازد.
اینجا دروغ تمایز کارهای «قانونی« و «غیرقانونی» مشخص میشود. کوکائین کاپیتالیسم محض است و نظام سرمایهداری تلاش میکند اقتصادش را از «صفر صفر صفر» به کمک کوکائین بالا بکشد.
«ساویانو» شکل روایت خاص خود را برای گزارش این جنایت دارد هر چند گاهی حس خودش را از این موضوعات بیان میکند و گاهی فقط از آمار و ارقام صحبت میکند. وی کتاب «صفر صفر صفر» را با انعکاس تراژیک مردم آغاز میکند. « چه کسی در خانه شما کوکائین مصرف میکند. اگر پدر و مادرتان این کار را نمیکنند پس مطمئن باشید رئیستان این کار را میکند….یا منشی رئیستان، خدمتکاران مراسم عروسی…اگر آنها هم نه پس نماینده مجلسی که ممکن است محدوده جدیدی برای عابران پیاده وضع میکند کوکائین مصرف کرده است.» در طول سه صفحه تمام سیستم را زیر سؤال میبرد و به خواننده میگوید این پدیده همگانی است و اطلاع نداشتن شما از آن به معنی وجود نداشتن آن نیست.
وی در گفتوگوی خود با گاردین گفت: «روزی کوکائین هم تبدیل به طلا یا نفت میشود و حتی تواناییاش از آن دو فراتر خواهد رفت. اگر دسترسی به معدن یا چاه نداشته باشید نفت و طلا هم نخواهید داشت اما از کوچکترین سرمایه یک چوپان هم میتوانید سرمایه و پول نقد برای ایجاد کوکائین استفاده کنید.
اگر بخواهید الماس یا جواهر بخرید باید دنبال اصل آن باشید اما خرید کوکائین چنین نیست. حتی اگر کیفیت نداشته باشد خیلی راحت آن را میفروشید. کوکائین میتواند در زندگی عادی افراد به راحتی جریان یابد و به راحتی وارد بازارهای جهانی شود. و جالب است که سیاستمداران غربی دلشان نمیخواهند چشم خود را به سوی این حقیقت بگشایند. جامعه اروپایی و آمریکایی این فشارها را درک نمیکنند و اراده درک این موضوع را هم ندارند.
قاچاق چیزی نیست که فکر کنیم از ما دور است. مردم دلشان میخواهد همیشه فکر کنند چیزهای بد و خشن از آنها فاصله دارد اما چنین نیست. اقتصاد ما بر پایه قاچاق شکل گرفته است.»
وی معتقد است به دلایلی جامعه آنگلوساکسونها در درک جرائم سیستم به اصطلاح قانونی کشور ضعیفتر از کشورهای لاتین عمل میکند. «احساس میکنم جامعه آمریکا و انگلیس دچار خوشبینی هستند. دلشان میخواهند فکر کنند جامعه سالمی دارند و چنین میشود که مهمترین مرکز قاچاق پول غیرقانونی دنیا لندن است و نه جزایرکیمن در جنوب کوبا»
مافیا روش خاص خود برای حضور در زندگی مردم و اعمال قدرت دارد درست مانند قوانین «داروین» و به صورت تکاملی عمل میکند. «زور مافیا همین است. اگر فردی در دستگاه مافیا دچار اشتباه شود باید بمیرد. بنابراین سیستم راهی برای بقای خود ایجاد میکند. اگر فردی خطا کند کشته میشود و به جای آن فردی ظالمتر وارد میشود تا سیستم تقویت شود.»
«ساویانو» پیش از این نیز از نیویورک برای «گاردین» مطلبی نوشته بود و از در خطر بودن جانش سخن گفته بود. حالا در کتاب جدیدش نیز میگوید: «آیا ارزش دارد جانم را برای این موضوع به خطر بیندازم؟ درباره نپال مینویسم اما نپال گوشش را میگیرد تا صدای مرا نشنود. تقصیر من نیست که حرفم به گوش انسانهای کر نمیرسد.» البته همه گزارشگرانی که درباره این موضوع خبر تهیه میکنند چنین حسی را تجربه کردهاند اما همکاران ما در «مکزیک» یا «کلمبیا» بهای کمتری از «ساویانو» میپردازند. او آزادی و امنیت خود را در این راه از دست داده است.
«گاهی احساس میکنم دچار وسواس شدهام اما بیشتر اوقات مطمئنم داستانهای من حقیقی هستند.» چه «ساویانو» دچار توهم شده باشد یا نه حقیقت تلخی در دنیا وجود دارد. درک دنیای جدید بدون اطلاع از وجود مواد و قاچاق آن امکانپذیر نیست.