در کتاب «نامههایی به ورا» شاهد مکاتبات ناباکوف به مدت نیم قرن (۱۹۷۷ – ۱۹۲۳)با همسرش -ورا- هستیم. این ثبت نشان میدهد که ناباکوف شادترین و عاشقانهترین ازدواج را در میان نویسندگان قرن بیستم داشته است.
به گزارش گلوبایت کتاب به نقل از گاردین، نامههای «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده، مترجم و منتقد برجسته روسی به همسرش «ورا» حکایت از داستان یک زندگی عاشقانه ۴۶ ساله دارد. هر یک از کتابهای او به ورا تقدیم شده و این نشان میدهد ورا در مرکز جهان ناباکوف قرار داشته است.
خواندن این نامههای عاشقانه این نویسنده روسی را که ۷ بار فینالیست جایزه کتاب ملی آمریکا در بخش داستان شد، بیش از پیش به طرفدارانش معرفی میکند.
پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ پدر ناباکوف وزیر دولت موقت روسیه شد و پس از انقلاب بلشویکی در این کشور خانواده آنها مجبور به فرار از کشور خود شدند. بعدها ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود در آنجا ماند.
با این حال استادان ناباکوف عمدتاً روسی بودند: گوگول، لرمونتوف و پوشکین. او با انتشار رمان «لولیتا» ( ۱۹۵۵) به اوج شهرت خود رسید.
او تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۷، ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرد.
«وی دی ناباکوف» پدر ناباکوف که سیاستمداری لیبرال بود در یک نشست سیاسی در برلین در سال ۱۹۲۲ ترور شده بود. شیکپوشی ناباکوف، کلکسیون پروانه و میل شدید او به پنیر و آناناس، رفتارهایی هستند که احتمالاً از پدری اشرافی به او ارث رسیده بودند.
ناباکوف نخستین بار ورا را در یک مؤسسه خیریه در برلین در سال ۱۹۲۳ ملاقات کرد. در آن زمان زندگی پناهندگان در برلین بسیار نابسامان و ناراحتکننده بود.
ورا در سال ۱۹۰۲ در سن پترزبورگ متولد شد. در بیوگرافی ورا (ورا: خانم ولادیمیر ناباکوف) «استیسی شیف» مینویسد خالق رمانهای «آتش رنگباخته» و «لولیتا» اساساً ورا بوده است. او به تنهایی برای ترجمه و انتشار کتابهای شوهر خود تلاش کرد. وقتی ورا در سال ۱۹۹۱ درگذشت، نیمی از عمر خود را به عنوان شریک زندگی و یاور و نیز منشی ناباکوف گذرانده بود.
ورا و ولادیمیر به ندرت از هم جدا میشدند اما در سال ۱۹۲۶ به مدت دوماه ورا برای گذراندن دوره نقاهت به یک آسایشگاه فرستاده شد و در این مدت که برای آنها به سختی گذشت، ولادیمیر بیش از ۵۰ نامه برای او فرستاد. برای ورا به عنوان یک یهودی، ماندن در برلین نازی بسیار ناامن بود و به همین دلیل آنها در سال ۱۹۳۹ به پاریس نقل مکان کردند.
در اوایل دهه ۱۹۴۰ ناباکوف برای سخنرانی به آمریکا رفت و ورا را که باید از دیمیتری مواظبت میکرد در پاریس تنها گذاشت و باز هم مکاتبات آنها آغاز شد.
این نامهها که به خوبی توسط «اولگا ورونینا» و «برایان بوید» ویرایش شده، ناباکوف را یک فرد شوخطبع نشان میدهد. اکنون شاید برای اولین بار است که این نویسنده روسی متمایز از زندگینامههای خود و به عنوان یک عاشق مجنون ظاهر میشود.