ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد

خواهشمندیم اگر از گلوبایت رضایت دارید به دوستان خود هم معرفی کنید 😊👇
0 0 رای
رتبه بندی

احادیث

«هرکس ایمان داشته باشد، هرچه خدا برایش مقدر کرده، خوب است و چیزی را آرزو نمی کند مگر اینکه خدا برایش مقدر کرده باشد».۱

«برای دنیای خود چنان کار کن که گویی همیشه زنده خواهی ماند و برای آخرتت چنان عمل کن که گویی فردا خواهی مرد».۲

«دانش خود را به دیگران بیاموز و از دانسته های دیگران بهره بگیر که با این کار، دانش خود را تقویت کرده ای و از آگاهی دیگران بهره مند شده ای».۳

«سعادت هر دو جهان، در گرو به کارگیری عقل و اندیشه است».۴

«پستی و فرومایگی، به جا نیاوردن شکر نعمت است».۵


۱٫ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۳۴٫

۲٫ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۴۶٫

۳٫ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۱٫

۴٫ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۹۷٫

۵٫ تحف العقول، ص ۱۳۳؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۰۵٫

گفتار مجری

رقیه ندیری

سبط اکبر

سبط اکبر رسول خدا(ص)، مظهر فضایل و کمالات بود و بر همه مردم برتری آشکار داشت. عصمت، علم، ویژگی های والا و اخلاق نیکو، وی را مانند جد و پدر گرامی اش، بی همتا کرده بود. فضایل و برتری های دیگر امام حسن(ع) مانند زهد، پرهیزکاری، عبادت، وقار، فروتنی، شیرینی کلام، صبر، مقاومت، پارسایی، عفو و بخشش، ادب، اخلاق و زیبایی صورت و سیرت او از محسنیت پروردگار سرچشمه گرفته بود. ازاین رو، خداوند، او را حسن نامید.۱

(

امام حسن مجتبی، امام دوم و نخستین فرزند حضرت علی(ع) و فاطمه(س) است. آن حضرت به گفته بیشتر مورخان، در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا(ص) نامش را حسن گذاشت؛ نامی که تا آن زمان سابقه نداشت و کسی آن را نمی شناخت.

چون امام حسن مجتبی(ع)، نخستین نوه پیامبر بود، تولدش شور و شوق بسیاری در خاندان پیامبر برپا کرد در روز هفتم تولدش، پیامبر برای او عقیقه کرد و ران گوسفند و دیناری برای سلمی، دختر عمیس خثعمی، همسر حمزه سیدالشهدا، قابله نوزاد فرستاد و بقیه قربانی را در میان مردم تقسیم کردند.

پیامبر اکرم(ص) هنگام عقیقه کردن فرمود: «با نام خدا این عقیقه را برای حسن تهیه می کنم.» پس دست به دعا برداشت و فرمود: «خدایا! استخوانش را به جای استخوان او، گوشتش را به جای گوشت او، خونش را به جای خون او و مویش را به جای موی او عقیقه می کنم. خداوندا! این عقیقه را پناه محمد و آل محمد قرار ده!».

پس از تولد امام حسن(ع)، پیامبر اکرم(ص) برای نخستین بار عقیقه کرد و تا پیش از آن، این نوع قربانی کردن برای فرزندان مسلمانان مرسوم نبود. سپس پیامبر از دخترش فاطمه(س) خواست موی نوزاد را بتراشد، معادل آن نقره تهیه کند و به بینوایان اهل صفّه بدهد. پس از آن، این گونه عقیقه کردن، از سنت های مسلمانان شد.

افزون بر حضرت فاطمه زهرا(س)، ام فضل(لبابه)، همسر عباس، عموی پیامبر نیز به امام حسن(ع) شیر داده است. نقل است روزی ام فضل به حضور پیامبر آمد و گفت: دیشب خواب بدی دیدم. در خواب دیدم عضوی از اعضای پیکر شما جدا شده و به دامن من افتاده است. پیامبر فرمود: «خواب خوبی دیده ای. به زودی، فاطمه صاحب فرزندی خواهد شد و تو او را پرورش خواهی داد».۲

(


۱٫ احمد (رجبعلی) زمانی، حقایق پنهان، پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، ص ۹۱٫

۲٫ نک: مرضیه محمدزاده، حسن بن علی امام مصلح، ص ۳۷٫

اسوه

امام حسن مجتبی(ع)، از جمله انسان های نمونه تاریخ است. او فضایل انسانی و ویژگی های والایی داشت. فروتنی، خضوع و خشوع، شجاعت و کرامت، ترس از خدا و خشم در برابر ناجوانمردی ها، از ویژگی های برجسته آن حضرت بود که او را از دیگران متمایز می کرد. امام حسن(ع)، شرافت را از پدران و مادرانش به ارث برد. ارزش والای اجتماعی اش چنان بود که محمد بن اسحاق، سیره نویس قرن دوم هجری، در این باره نوشته است: «پس از پیامبر، هیچ کس به اوج شرفی که حسن بن علی به آن دست یافت، نرسیده است. برای او در کنار خانه اش فرشی می گستردند، وقتی بر آن فرش می نشست، هیچ کس به پاس حرمت او از آنجا عبور نمی کرد. وقتی حسن بن علی آگاه می شد که راه بند آمده است، برمی خاست و به خانه اش می رفت تا راه باز شود».۱


۱٫ نک: همان، ص ۶۵٫

سخن بزرگان

ابن صباغ مالکی:

نقل است حسن بن علی(ع) در مسجد رسول خدا(ص) می نشست. تشنگان آموزه های اسلامی گردش می نشستند و آن حضرت به گونه ای سخن می گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب و دلایل دشمنان را باطل می کرد.۱

امام صادق(ع):

اعمال و رفتار حسن بن علی بن ابی طالب، خدای سبحان را به یاد می آورد. زبانی صادق و سخنانی فصیح داشت. هرگاه قرآن تلاوت می کرد و به آیاتی مانند «یا ایها الذین آمنوا…» می رسید، می گفت: «لَبَّیک الّلهُمَّ لَبَّیک».۲

شیخ مفید:

حسن بن علی، وصی پدرش امیرالمؤمنین بود که او را ناظر بر موقوفات و صدقات خویش قرار داد و عهدنامه مشهوری برای او نوشت. همچنین، حضرت علی(ع) در وصیت خود، مبانی روشن دین و جنبه های حکمت و ادب را برای فرزند خویش بیان فرمود.۳

حافظ بن عساکر شافعی:

آن بزرگوار امام حسن(ع)، نواده رسول اکرم و گل بوستان وی و یکی از سروران جوانان اهل بهشت است.۴

سبط بن جوزی:

امام حسن مجتبی(ع)، از برجسته ترین انسان های اهل کرم و بخشش بود، اندیشه ای درخشان داشت و رسول اکرم(ع) بسیار به او عشق می ورزید.۵

انس بن مالک:

کسی شبیه تر از حسن بن علی(ع) به پیامبر نبود. ۶

امام حسن(ع) در حضور پدرش و با دستور ایشان به قضاوت می پرداخت، امام علی(س) فرمود:

«پسرم حسن، همان چیزی را می داند که خدا به سلیمان بن داوود آموخته بود».۷


۱٫ محمدجواد مروجی طبسی، سبط اکبر، ص ۱۳۴٫

۲٫ حقایق پنهان، ص ۹۲٫

۳٫ علامه سید محسن امین، امام حسن و امام حسین(ع)، ص ۳۳٫

۴٫ سید منذر حکیم، با همکاری وسام بغدادی، پیشوایان هدایت (۴)، سبط اکبر، حضرت امام حسن مجتبی، ترجمه: عباس جلالی، ص ۳۸٫

۵٫ همان، ص ۴۰٫

۶٫ پایگاه اطلاع رسانی حوزه: www.hawzah.net

۷٫ همان.

متن ادبی

سودابه مهیجی

کودک آفتاب

امشب، به ستایش و تمجید، بر رخساره ماه بوسه می زنیم که برای چراغانی شب میلاد تو، تمام چهره منور خود را به آسمان هدیه داده است. ستاره ها را باید امشب بیشتر دوست داشت؛ چرا که هر یک، تنها به شوق دیدار تو سوسو می زنند. امشب، ستاره ها فراوان تر از همه شب ها هستند؛ ستاره هایی که سرک کشیده اند برای دیدن چشمان تازه گشوده تو. خداوند، از آن بالا، تو را به تمام پری های ملکوت نشان می دهد تا جلوه جمال حق را از نزدیک ببینند و بشناسند، تا تضمین زیبایی عالم را باور کنند، تا بدانند که پروردگار حکیم، زمین را به چه امیدی آفرید.

(

سلام کودک آفتاب! از کجا آمده ای که صدای رسیدنت، تمام هیاهوهای دلهره آور را آرام کرده و سکوت ملکوت را به زمین حیرت زده آورده است؟ از کجا به این خاک پرت رسیده ای؟ مگر راه گم کرده باشی که تو هیچ شباهتی به اهالی ناپسند دنیا نداری. به تو می آید که آسمان نشین عشق و پرواز بوده باشی. به تو می آید که از آغوش خداوند آمده باشی. تو کجا، اینجا کجا، خورشید بی سایه! نور بی خاموشی! پیش از تو هرگز زمینیان، آفتاب را از نزدیک ندیده و زیبایی نور را در پیکری انسانی تماشا نکرده بودند. پیش از تو زمین، هیچ ماهی را به خود ندیده بود و خاک، خاک بی اصالت، نجابت حقیقی را در خود مهمان نساخته بود.

(

کاش دیده بودم کبوترانی را که گهواره ات را بر بال های بهشتی خود نهادند و به اینجا آوردند! از کدام سمت آمدند؟ کاش رد پای نسیمی را که با خود، عطر تنت را آورد، می گرفتم و می رفتم تا به سرزمین خدا می رسیدم! کاش در لحظه طلوع تو می دیدم کدام گوشه آسمان، تو را به جهان عرضه می کند تا سمت و سوی بهشت را بفهمم.

تو شبیه ابدیت، شبیه لهجه بارانی که به قصد سیرابی تمام عطش های جهان ببارد؛ شبیه کوچ پرستوهایی که مژده صلح تا قیامت را می آورند. تو شبیه رنگ و روی آشتی و صداقت لایزالی؛ شبیه اینکه جهان دست و پا گم کند در برابر پیغام محبت همیشگی؛ شبیه اینکه دیگر صدای گریه «بی پناهی» به گوش های دلواپسی نرسد.

(

سحر است. ستاره ها از مناجات سحرگاه پر می شوند و برای روزه ای دیگر، رو به سوی قبله نیت می کنند. همین که ماه با تمام چهره خویش، سحوری نورش را بر سفره های روزه خواه می گسترد، همین که نسیم، نزدیک شدن هنگامه اذان را در گوش بیداران رمضان ندا می دهد، تو مثل خورشید نخستین بار، طلوع می کنی و تمام کوه ها سر فرو می برند تا تو بالا بیایی و پیدا باشی. تمام صداها خاموش می شوند، تا صدای پلک زدن آغازینت، اذان رستگاری عالم شود. گلدسته ها سر خم می کنند، به سوی خانه میلاد تو. درخت ها مناجاتشان را نیمه کاره می گذارند تا تو را سلام بگویند و گنجشک ها و کبوتران سپیده دم، سپیدی صلح پیراهنت را آواز شکر سر می دهند. رمضان، خشنود می شود که اینک، فلسفه بودن خود را درمی یابد. رمضان، اینک می داند که فقط برای چنین روزی خلق شده است. عاشقان جست وجوگر، فانوس کاوش خود را خاموش می کنند؛ چرا که دیگر، حقیقت گم شده خود را یافته اند و تهی دستی تنها، دل خوش می شود به دیدار کسی که آبروی تمام سفره های اکرام و گشاده دستی های انفاق است.

(

برای یتیمان، عشق؛ برای فقیران، مهربانی؛ برای گرسنگان، شفقت و برای تشنگان هم دردی؛ تو بهترین ارمغان آفرینشی. تو با زیبایی ات، با تمام وحی انگیزی خدایی که در رخساره داری، دامن مهرت را سفره ای کن و خود، بر فراز بنشین تا تمام جهان، بر سر خوان رؤیت تو سیر و سیراب شوند. تا تمام نیاز هستی، از نگاه های صبور و عاشقانه ات، لقمه تماشا برگیرد و جرعه جرعه شراب مستی، از منظر و منظره حضور تو بنوشد.

خانه ای فراهم کن از خشت خشت شوق، با در و دیواری از روح پاک رستگاری و پنجره هایی از هدایت و حقیقت و دری از جنس اجابت و بشارت. آنگاه این در را تا ابد به روی همه باز بگذار تا بیایند و از بهشت پناه تو سبدی پر کنند و خرمن های گل و رایحه مهر ببرند. کرامت را بگو چون طفلی نوآموز، در آستان در به ادب بایستد و خاک پای زایرانت را به چشم بکشد تا مگر از درگاه تو ذره ای آبرو بگیرد. سخاوت را بگو پیش روی عطای تو بر زانوی حرمت بنشیند و دستان بخشنده ات را بی وقفه تماشا کند و سجده به جا آورد تا مگر رسم رحمت بیاموزد.

(

تو کیستی که خداوند، کلید خزاین بی پایانش را این گونه، با اعتماد، در دستان تو نهاده و تمام نعمت های بی دریغش، به یمن نیکویی تو به دست بندگانش می رسد؟ تو کیستی که تمام گدایان جهان، در محضر سؤال از تو به مقام شاهی جهان می رسند و به خاک افتادگان بلند بالایی ات، رفعتی برتر از هرچه ستاره، دارند؟ تو کیستی که با تو، تمام زمین پهنه بار عام خداوند است و بی تو، تمام سفره خانه های عطا و بخشش، بی رونق و بی بضاعتند؟ باید تو را به خویش بشناساند روزگارِ همواره بخیل و روسیاه. باید تو را به خویش تأکید کند دستان بی سخاوت هستی که هیچ دست تمنایی را به مهر و لطف نمی فشارد و سر بیعت با امام تکریم و صلح ندارد.

(

نام تو صلح است، نام تو مهربانی پیروز، نام تو صبر فاتح، نام تو تمدن عشق و آشتی است. نام تو زیبایی است، حسن است، دلربایی بی منّت است، جمال خداوند است، تجمل توحید و پرستش است. نامت آزادگی است، سرفرازی و رهایی برای حق است. نام تو را تمام ستمدیدگان جهان، تمام سوختگان خشم و ستم به خوبی می شناسند. نام تو را تمام فتنه دیدگان ستیز، در کنج خلوت های حسرتشان چون دعایی غریبانه به زبان می آورند و تحقق مصلحانه مکتب تو را با اشک های جان بر لب آمده، آرزو می کنند. نامت را دیده ام که گاه در عرصه های خون ریزی توحش، به انزوای اندوه کشیده می شود و گاه در جدال استکبار، خون دل می خورد و روی از تمام عالم پنهان می کند.

کاش پدیدار بودی پیش چشم تمام عالم، تا راه و رسم صلح و پذیرش حق را به انسان دور مانده از مهر می آموختی! کاش طریقت بی اشتباه تو به داوری خصومت میان آدمیان می نشست تا پایمال شدن تمام بی گناهان و ترک تازی تمام جباران ختم به خیر می شد. کاش گوشه ای از ردای عصمتت را به عاریه داشتیم؛ برای پوشاندن عریانی خویش در این روزهای رسوایی! کاش کلمه ای از واژگان مُحق تو را بلد بودیم؛ برای مجاب کردن سخنان دروغ و حیله و تزویر در محکمه های بی عدالت دنیا! دستی برآور برای نجات انسان از این همه سردرگمی و سرسپردگی! دستی برآور از آستین فرزانگی و خرد و روشنگری، تا سر به راهی انسان، قریب الوقوع رخ دهد؛ کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب.

شعر

آیینه حُسن

سید محمد خسرونژاد

امشب به جهان جلوه سرمد آمد

آیینه حُسن روی احمد آمد

یعنی حَسَن آن که صلح او می باشد

احیاگر آیین محمد، آمد

(

نور حَسن

ریاضی یزدی

ای علوی ذات و خدایی صفات

صدرنشین همه کاینات

سید و سالار شباب بهشت

دست قضا و قلم سرنوشت

زاده طوبی و بهشت برین

نور خدا در ظُلُمات زمین

آیه تطهیر به شأن شماست

حکم شما امر اولی الامر ماست

سینه سینای شما طورِ وحی

نور شما شاخه ای از نور وحی

در رمضان، ماه نشاط و سرور

ماه دعا، ماه خدا، ماه نور

نور فشان شد دو سر آسمان

در دو افق تافت دو خورشید جان

وحی خدا از افق ایزدی

نور حَسَن از افق احمدی

مُشک و گُلابی به هم آمیختند

در قدح اهل ولا ریختند

داستان

عزت

روزی امام حسن(ع) از کوچه ای می گذشت، مردی تحت تأثیر شخصیت روحانی امام قرار گرفت و بی اختیار، در تمجید امام گفت: یابن رسول الله! عظمت خاصی در تو می بینم. امام فرمود: «عظمت، ویژه پروردگار متعال است. به جای آن کلمه عزت را به کار ببر که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «عزت و بزرگی برای خدا و رسول و مؤمنان است.» (منافقون: ۸) چون آفریدگار، عزت را به ما عطا کرده است، می توانیم این صفت را در تمجید دوستان به کار ببریم».۱


۱٫ حسن بن علی امام مصلح، ص ۴۴٫

تسلیت

روزی مردی نیازمند خدمت امام حسن(ع) رسید و از او کمک خواست. آن روزها دست امام خالی بود، ولی از اینکه آن فقیر با دست خالی از در خانه اش برود، احساس شرم و ناراحتی می کرد. ازاین رو، به او گفت: آیا می خواهی تو را به کاری راهنمایی کنم که به مقصودت برسی؟ مرد پرسید: چه کنم؟ امام فرمود: «امروز دختر والی از دنیا رفته و وی عزادار است و هنوز کسی به طور رسمی برای تسلیت به حضور او نرفته است. نزد او برو و بگو خدا را شکر که اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفت و در زیر خاک پنهان شد، زیر سایه پدر بود و اگر والی پیش از او از دنیا می رفت، دخترت پس از مرگ تو در به در می شد و ممکن بود بر سر قبر تو از او هتک حرمت بشود.» این جمله های آرام بخش و عاطفی، در روح والی اثری عمیق بر جای گذاشت و حزن و اندوهش را کم کرد و دستور داد جایزه ای به مرد بدهند. سپس از او پرسید: بگو ببینم این حرف ها را خودت زدی؟ مرد گفت: نه حسن بن علی مرا راهنمایی کرد. والی گفت: راست می گویی، او گنجینه بلاغت و کانون سخنان دل نشین و شیواست.۱


۱٫ همان، ص ۷۸٫

دشمن

مردی خدمت امام حسن(ع) آمد و گفت: ای پسر امیرالمؤمنین! تو را به حق خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده است، سوگند می دهم به فریاد من برسی و مرا از دست دشمن نجات دهی! این دشمن ستمکار، حرمت پیران را نگه نمی دارد و به خردسالان رحم نمی کند. امام حسن با تعجب فرمود: «بگو دشمن تو کیست تا از او داد تو را بستانم!» مرد گفت: دشمن من فقر و پریشانی است. امام حسن(ع) لحظه ای سر به زیر افکند، سپس سر برداشت و خادم خود را صدا زد و به او فرمود: «هرچه مال نزد توست، بیاور!» خادم پنج هزار درهم آورد. امام از او خواست پول را به مرد فقیر بدهد. سپس به مرد فقیر گفت: هر وقت این دشمن به سراغ تو آمد، شکایت او را نزد من بیاور!۱


۱٫ محمدعلی نورائی یگانه قمی، زندگانی کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی(ع)، ص ۹۲٫

سخاوت

سالی امام حسن(ع) همراه برادرش، امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر به زیارت خانه خدا می رفتند که در راه آب و نانشان تمام شد و گرسنه و تشنه شدند. پس از اینکه مدتی پیش رفتند، خیمه ای دیدند که پیرزنی در اطرافش به این سو و آن سو می رفت و کارهای روزانه اش را انجام می داد. نزدیک رفتند و از او آب خواستند. پیرزن گفت: گوسفندی دارم، او را بگیرید، شیرش را بدوشید و میل کنید! مسافرها پس از اینکه تشنگی شان فرو نشست، به پیرزن گفتند: آیا غذایی در خیمه داری؟ پیرزن گفت: غیر از این گوسفند چیزی ندارم. یکی از شما برخیزد و آن را سر ببرد تا غذایی برایتان فراهم کنم. یکی از آن سه نفر، حیوان را ذبح کرد. آنگاه پیرزن مقداری از گوشت آن را برایشان بریان کرد. خوردند و همان جا استراحت کردند. هنگام رفتن به زن گفتند: ما از قبیله قریش هستیم و برای زیارت خانه خدا می رویم. وقتی بازگشتیم، نزد ما بیا تا جبران کنیم.

وقتی شوهر زن آمد و از ماجرا خبردار شد، او را به شدت کتک زد. چند روز بعد حال پیرزن بد شد و نتوانست فقر را تحمل کند. چون ناتوان و درمانده شد، تصمیم گرفت به مدینه برود. در کوچه های شهر راه می رفت که امام حسن(ع) او را دید و پرسید: «مرا می شناسی؟» زن گفت: نه. امام فرمود: «من همانم که چندی پیش مهمان تو بودم. اکنون از تو می خواهم همراه من بیایی تا پاداش عطای آن روزت را بدهم.» پیرزن به خانه امام رفت و امام حسن(ع) هزار گوسفند و هزار دینار به او داد و او را به خانه امام حسین(ع) فرستاد. امام حسین(ع) از پیرزن پرسید: «برادرم چه قدر به تو پاداش داد؟» پیرزن مقدار هدیه ای را که گرفته بود، گفت. امام حسین(ع) نیز هزار گوسفند و هزار دینار به او داد و او را به سمت خانه عبدالله بن جعفر روانه کرد. عبدالله بن جعفر نیز همان مقدار به پیرزن عطا کرد. آنگاه پیرزن با دلی آرام و ثروتی فراوان، به محل زندگی خود بازگشت.۱


۱٫ سبط اکبر، روایتی تعلیلی از زندگانی الهی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، ص ۱۶۳٫

با برنامه سازان

راهکارهای رسانه ای برنامه سازی در موضوع ولادت امام حسن مجتبی(ع)

محمدکاظم جعفرزاده

در این بخش، مطالب رسانه ای ـ مطابق با قالب های تولید برنامه ـ برای برنامه سازی درباره امام حسن مجتبی(ع) بیان شده است. هدف از بیان این مطالب، پیشنهاد مطالبی کاربردی است تا در گام های نخستین تولید برنامه به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)، یاریگر برنامه سازان محترم باشد. با این حال، عظمت ائمه معصوم(ع) بسیار فراتر از آن است که بتوانیم حقیقت شخصیت ملکوتی آنها را ـ با توجه به محدودیت های رسانه ـ به تصویر کشیم. اگرچه محدودیت های رسانه، ما را از به تصویر کشاندن حقیقت ملکوتی ائمه معصوم(ع) باز می دارد، ولی می توانیم جلوه هایی از زندگی و رفتارهای فردی، اجتماعی و سیاسی آنها را ترسیم کنیم تا الگویی شایسته برای پیروان راستین آن بزرگواران باشد.

۱٫ گفت وگو

امروزه برنامه های گفت وگو محور، بخشی از برنامه های تلویزیون را به خود اختصاص داده است. ازاین رو، شایسته است برای حفظ جذابیت برنامه های گفت وگو محور، هم در طراحی کلی و هم در صورت بندی آیتم های فرعی، به خلاقیت و پویایی این گونه برنامه ها تأکید و توجه شود.

در برنامه های گفت وگو محوری که با رویکرد اطلاع رسانی به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع) پخش خواهد شد، مجری برنامه می تواند پرسش یا پرسش هایی مطرح کند که پاسخ آنها در صحبت های کارشناس برنامه است. این کار، برنامه گفت وگو را جذاب تر و شادتر می کند و مخاطب با انگیزه بیشتری برنامه را تا پایان پی می گیرد.

موضوع: زندگی و فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی امام حسن مجتبی(ع).

قالب: گفت وگو یا میزگرد.

مخاطب: جوانان، میان سالان و بزرگ سالان.

محورها۱

۱٫ مراسم ولادت امام حسن(ع) و نام گذاری پیامبر اعظم(ص) برای آن حضرت؛

۲٫ مراسم عقیقه کردن برای امام حسن(ع) به دستور پیامبر اکرم(ص)؛

۳٫ کودکی امام مجتبی(ع):

الف) پاسخ حسن بن علی(ع) به خواسته ابوسفیان در چهارماهگی؛

ب) بیان مطالب منبر پدرش، حضرت علی(ع)، برای مادرش، حضرت فاطمه(س) در منزل؛

ج) خاطرات امام حسن(ع) با پیامبر اکرم(ص) از زبان خود امام حسن مجتبی(ع)؛

د) محبت های رسول خدا(ص) به حسنین(ع) و سفارش به دوستی با آنان؛

هـ) آموزش غیرمستقیم وضو به پیرمردی که اشتباه وضو می گرفت؛

و) شرکت حسنین(ع) در بیعت رضوان؛

ز) حضور حسنین(ع) در زیر کساء یمانی پیامبر (حدیث کساء)؛

ح) حضور حسنین(ع) در مباهله پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران؛

ط) سخنرانی امام حسن(ع) در کودکی (پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)) در دفاع از پدرش امام علی(ع).

۴٫ نوجوانی و جوانی امام مجتبی(ع)؛

۵٫ ازدواج امام حسن(ع)؛

۶٫ ویژگی های اخلاقی و رفتاری امام حسن مجتبی(ع)؛

الف) عصمت؛

ب) عبادت؛

ج) ترس از خدا؛

د) زهد؛

هـ ) مهربانی؛

و) ایثار و گذشت؛

ز) میهمان نوازی؛

ح) بردباری؛

طـ) صبر و فروتنی؛

ی) شجاعت؛

ک) دانش و آگاهی از اسرار.

۷٫ سخنوری؛

۸٫ هم نشینی با قرآن؛

۹٫ بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران؛

۱۰٫ منزلت و جایگاه امام حسن(ع):

الف) منزلت امام حسن(ع) نزد پیامبر اکرم(ص)؛

ب) منزلت امام حسن(ع) نزد امیرالمؤمنین علی(ع)؛

ج) وصیت ها و سفارش های امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع)؛

د) امام حسن(ع) در نگاه امام صادق(ع)؛

هـ) امام حسن(ع) در نگاه سعد بن ابی وقاص، عایشه و ابوبکر.

۱۱٫ چهره علمی و دانشوری امام حسن(ع)؛

۱۲٫ فعالیت های فرهنگی امام پیش از امامت:

الف) مشاور و جانشین فرهنگی امام علی(ع)؛

ب) امام جمعه موقت کوفه؛

ج) قضاوت به جای امام علی(ع).

۱۳٫ فعالیت های سیاسی امام پیش از امامت:

الف) بسیج مردم برای شرکت در جنگ جمل؛

ب) شرکت در جنگ جمل؛

ج) بسیج مردم برای شرکت در جنگ صفین؛

د) شرکت در جنگ صفین و فرماندهی نظامی؛

هـ ) امام حسن(ع)، سخن گوی امام علی(ع) در ماجرای حکمیت؛

و) امام حسن، مشاور سیاسی و جانشین امیرمؤمنان علی(ع).

۱۴٫ فعالیت های فرهنگی امام حسن(ع) در دوران امامت:

الف) ترویج ارزش های ناب اسلامی (از راه استناد امام به قرآن، نقل احادیثی از خاتم الانبیاء(ص))؛

ب) تربیت شاگردان و نیروهای ارزشی؛

ج) پاسخ گویی به پرسش های اندیشمندان اسلامی؛

د) مناظره امام با حاکمیت طاغوتی معاویه و اطرافیانش مانند: عمروعاص، مغیره بن شعبه، مروان بن حکم، ولید بن عقبه، زیاد بن ابیه و عبدالله بن زبیر.

کارشناسان برنامه:۲

حجت الاسلام دکتر محمدعلی تجری

حجت الاسلام دکتر محسن حیدری آل کثیر

حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی

حجت الاسلام سید محمدرضا قیاسی

حجت الاسلام محمدجواد مروجی طبسی

حجت الاسلام حسن عاشوری

حجت الاسلام جعفر انواری

حجت الاسلام مهدی پیشوایی

حجت الاسلام حبیب الله احمدی

حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد

حجت الاسلام ناصرالدین انصاری قمی

منابع:

احمد زمانی، حقایق پنهان (پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع))، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

حسن کافی، تعالیم امام حسن مجتبی(ع)، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی.

عبدالمجید معادیخواه، تاریخ اسلام، عرصه دگراندیشی و گفت وگو (امامت حسنین(ع) در روزگار معاویه)، نشر ذره.

ابوالفضل هادی منش، آفتاب حسن (رویکرد تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی(ع))، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما.

حبیب الله احمدی، امام حسن؛ الگوی زندگی، انتشارات فاطمیا.

سید محمدتقی مدرسی، زندگی و سیمای حضرت امام حسن مجتبی(ع)، ترجمه: محمدصادق شریعت، ناشر: مؤسسه فرهنگی انصارالحسین.


۱٫ گفتنی است در محورهای برنامه سازی مطرح شده، به فعالیت های سیاسی امام حسن(ع) در دوران امامتش اشاره نشده است؛ زیرا مسائل سیاسی دوران امامت حضرت که به صلح انجامید، سرشار از غم و اندوه و مظلومیت آن حضرت است که مناسب ایام ولادت حضرت نیست و بهتر است در ایام شهادت امام به آن پرداخته شود.

۲٫ برای اطلاع بیشتر درباره کارشناسان برنامه، می توانید با مدیریت اندیشمندان و کارشناسان مرکز پژوهش های اسلامی ارتباط برقرار کنید. تلفن تماس: ۲۹۳۳۸۳۰ ـ ۰۲۵۱٫

۲٫ مسابقه

به منظور ایجاد فضایی شاد و معنوی برای کودکان و نوجوانان در ایام ولادت امام حسن مجتبی(ع)، می توان پرسش های مسابقه را از گفتار مجری انتخاب کرد یا مسابقه مشاعره ای۱ با موضوع های امام حسن(ع)، اهل بیت، قرآن، نماز، روزه، رمضان، دعا و مانند آن برنامه ریزی و تولید کرد.

موضوع: زندگی امام حسن مجتبی(ع)

قالب: مسابقه

مخاطب: نوجوانان

پرسش های مسابقه:

امام حسن(ع) در کجا به دنیا آمد؟ مدینه.

امام حسن(ع) چندمین فرزند حضرت علی(ع) بود؟ نخستین فرزند.

حسن به چه معناست؟ نیکو.

امام حسن(ع) در چه روزی و چه سالی به دنیا آمد؟ پانزدهم رمضان سال سوم هجری قمری.

امام حسن(ع) چه نسبتی با پیامبر اکرم(ص) دارد؟ نوه پیامبر است.

کنیه و لقب معروف امام حسن(ع) چیست؟ کنیه: ابامحمد و لقب: مجتبی.

نام حسن را چه کسی بر امام دوم نهاد؟ پیامبر اکرم(ص) به دستور خداوند.

امام حسن(ع) در چه سالی به امامت رسید؟ سال ۴۰ هجری قمری.

امامت امام مجتبی(ع) چند سال بود؟ ۱۰ سال.

مدت زندگانی پر برکت امام حسن مجتبی(ع) چند سال بود؟ ۴۷ سال.

طاغوت زمان امام حسن(ع) چه نام داشت؟ معاویه.

چند تن از یاران امام حسن مجتبی(ع) را نام ببرید؟ حجر بن عدی، جابر بن عبدالله انصاری، حبیب بن مظاهر، رشید هجری، کمیل بن زیاد، میثم تمار، عمرو بن حمق، احنف بن قیس، ابومخنف، زید بن ارقم، اصبغ بن نباته.

حدیث «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند»، از کیست؟ پیامبر اکرم(ص).

(((

موضوع: نخستین روزه ای که در ماه رمضان گرفتید

قالب: مسابقه خاطره نویسی

مخاطب: کودکان

شیوه اجرا

مجری برنامه در آغاز برنامه به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)، از کودکان مهمان حاضر در برنامه می خواهد درباره نخستین روزه ای که در ماه رمضان گرفتند، خاطره بنویسند و در پایان برنامه به یکی از بهترین خاطره ها جایزه داده می شود.

این مسابقه را در سطحی دیگر می توان برای مخاطبان کودک بیننده برنامه اجرا کرد. همچنین می توان افزون بر خاطره نویسی، مسابقه سرودن اشعار را نیز به موضوع مسابقه افزود و اگر برنامه زنده است، تا پایان وقت برنامه، خاطره ها از طریق پست الکترونیکی برنامه و اشعار از طریق پیامک ارسال شود و اگر برنامه تولیدی است، تهیه کننده زمانی را مشخص کند تا بینندگان مطالب خود را ارسال کنند و به چهارده خاطره و شعر برتر جایزه داده شود.


۱٫ لازم به ذکر است برای استفاده از دستورالعمل اجرایی «مسابقه مشاعره» به ماهنامه اشارات شماره ۱۳۵ (مرداد ۱۳۸۹، ولادت امام زمان(عج)) مراجعه شود.

۳٫ گفتار مجری

از مسائلی که تأثیر بسیاری در شاد و جذاب کردن برنامه کودکان و نوجوانان دارد، مطالب شیرین و جذاب مجری برنامه است. بنابراین، بیان مطالبی جذاب به زبان کودکان درباره ولادت امام حسن(ع)، تأثیر بسزایی در روح و روان کودکان و جذابیت برنامه برای آنها دارد. با توجه به اهمیت موضوع، برای نمونه، متن های زیر پیشنهاد می شود:

«مدینه گل باران بود. هوا از بال های فرشتگانی معطر شده بود که دسته دسته از آسمان فرود می آمدند و تولد نوه پیامبر، فرزند زهرا(س) و علی(ع) را تبریک می گفتند.

اسماء نوزاد را در پارچه زردرنگی پیچید و نزد پیامبر آورد. پیامبر گفت: «اسماء! مگر نگفتم نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؟!» لحظاتی بعد اسماء، نوزاد زیبا را در پارچه سفیدی پیچید و نزد پیامبر آورد. پیامبر با مهربانی و به آرامی، نوزاد را در آغوش گرفت. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس از علی(ع) پرسید: «علی جان! چه نامی برایش انتخاب کردی؟» علی(ع) با مهربانی به پسر کوچک دوست داشتنی اش نگریست و درحالی که چهره اش از شادی می درخشید، پاسخ داد: هرگز در نام گذاری این کودک بر شما پیشی نمی گیرم. پیامبر فرمود: «من نیز در نام گذاری او بر پروردگار خویش پیشی نمی گیرم.» ناگهان جبرئیل با عطری بهشتی آمد و تبریک گفت و فرمود: «خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: علی برای تو چون هارون است، برای موسی. پس اسم پسر هارون را بر او بگذار!» پیامبر پرسید: نامش چه بود؟ جبرئیل گفت: شبر. پیامبر گفت: زبان من عربی است. جبرئیل فرمود:

ـ نام او را حسن بگذار.

(((

ما جشن آفتابی آیینه تو را

در چهره علی به تماشا نشسته ایم

آنجا که حُسن خوب تو را جار می زنند

گویی برای عشق و تماشا رقیب نیست

حسن جان!

تویی که وارث حلم و هیبت حضرت پیامبری!

تویی که آسمان هنوز هم گریبان چاک مظلومیت توست!

ای دومین نور!

زمین از حضورت خرسند است و آسمان از ولادتت، شادمان، جود، شرمنده توست که تو، کریم ترین مردمانی.

(((

چه زیبا بود لحظه های ولادتت! صدای آمدنت، صدای قدم های کوچکی که همه را لبریز از شادی کرد، صدای آن گریه های دل انگیزت که به دل چنگ می زد، صدای زیبای تو، بشارت جوشیدن چشمه کوثر بود؛ «انا اعطیناک الکوثر».

آفتاب، گرمای دلپذیری داشت. پیامبر از خوش حالی در پوست خود نمی گنجید. درخت سایه سار رحمت، شکوفه کرده بود و بوی بهار را به همراه خود آورده بود. رسول خدا(ص) دست به آسمان بلند و با حبیب خود نجوا کرد و فرمود: «شکرت، خدای من!»

پدربزرگ، نخستین نوه اش را در آغوش گرفت. دلش شاد شد. چقدر دوست داشتنی بود این نوزاد! با محبت زیاد او را به سینه اش فشرد. وجود حسن، پدر و قلب پدر را آرام کرد. این دیدار، چه دیدار شعف انگیزی بود! کودک در آغوش پدر بود و اشک های مرواریدگونه ای، بر گونه خورشید می درخشید و بر زبانش حمد پروردگار جاری می شد و می گفت: «حبیب من! من چه قدر حسنم را دوست دارم!» و حسن نامی نبود که خودش انتخاب کرده باشد. خدا خودش گفته بود نام فرزندت را حسن بگذار.

(((

صورتش مثل گل بود؛ سرخ و سفید، مثل گل محمدی. چشم های قشنگش، سیاه و درشت بود. در زیبایی دل می برد، مثل پدربزرگ! همه می گفتند شبیه ترین آدم ها به حضرت رسول است. او همچنین بسیار مهربان، بزرگوار و بخشنده بود، چنان که هیچ نیازمندی از در خانه اش دست خالی برنمی گشت. وی با همه مهربان بود، حتی با حیوانات. امام حسن(ع)، عاشق خدا بود و بارها با پای پیاده به کعبه رفت تا بندگی راستین و حقیقی اش را ثابت کند.

(((

ای نور امامت!

می آیی از آبی ترین کرانه های نور

تا سخاوت دریایی تو

عرصه ای باشد

برای طلوع دومین خورشید امامت در تیرگی زمین.

ای کریم اهل بیت! ای باغبان نور! با خنده های غنچه به مهمانی آمدی.

(((

امام حسن مجتبی(ع)، مورد مهر بی کران و علاقه فراوان نیای بزرگوارش، پیامبراکرم(ص) بود، چنان که رسول خدا(ص) می فرمود: «خداوندا! من حسن را دوست دارم، تو هم او را دوست بدار! هر که حسنم را دوست بدارد، خداوند او را دوست می دارد».

زید بن ارقم، از راویان بزرگ حدیث، محبت شدید پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) را این گونه حکایت می کند: روزی پیامبر در مسجد مشغول سخن گفتن بود. حسن بن علی(ع) کودکی خردسال بود و لباس بلند بر تن داشت، وارد مسجد شد و در برابر چشمان رسول خدا(ص) بر زمین افتاد. پیامبر خطبه را قطع کرد و با سرعت از منبر پایین آمد. مردم، حسن را از زمین بلند کردند و به پیامبر سپردند. رسول خدا(ص) او را بر دوش خود گذاشت و با دستانی نوازشگر او را آرام کرد. سپس به منبر رفت و سخنانش را ادامه داد.۱

(((

سلام بر تو ای امام کریم! ای نواده رسالت! سلام بر تو و رسالتی که تا پای جان در حفظ آن کوشیدی. سلام بر تو که مدینه هنوز دست های کریمت را فراموش نکرده است. هرجا سخن از حُسن و مهربانی و کرامت و حلم است، نام مبارکت بر زبان می آید و از شکوه یادت، تمام دعاها به اجابت می رسند.

(((


۱٫ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴٫

۴٫ داستانی

اشاره به جلوه هایی از زندگی امام حسن(ع) در قالب داستان، برای مخاطبان به ویژه نوجوانان بسیار جذاب است و تأثیر خوبی بر آنها دارد. این بخش، برخی موضوع های داستانی مربوط به زندگانی امام حسن(ع) بیان شده است. هدف از بیان این موضوع ها، معرفی موضوع های داستانی زندگانی حضرت است تا برنامه سازان پرتلاش سازمان، با آشنایی با آنها ـ چنانچه فرصت و بودجه لازم را در اختیار داشتند ـ مراحل تولید آنها را پی گیری کنند.۱

موضوع: خرما دادن نخل خشک با دعای امام حسن(ع)

قالب: انیمیشن داستانی

مخاطب: نوجوانان

خلاصه داستان: امام حسن مجتبی(ع) در یکی از سفرها، با مردی از قبیله زبیر هم سفر شد. در میان راه به منزلگاهی رسیدند و برای برداشتن آب و استراحت، توقف کردند. آنان زیر نخل خشکیده ای، فرشی برای امام پهن کردند و امام بر آن نشست. آن مرد نیز پارچه ای کنار امام پهن کرد و بر آن نشست. وقتی چشم مرد به آن نخل خشکیده افتاد، گفت: کاش این نخل خشک، خرما می داد و کمی خرما می خوردیم! امام مجتبی(ع) از مرد پرسید: خرما می خواهی؟ مرد گفت: آری. امام دست به سوی آسمان بلند و دعایی کرد. در این هنگام، درخت خرما در برابر دیده های ناباور حاضران سبز شد، برگ در آورد و خرمای مرغوبی داد. یکی از کاروانیان با دیدن این صحنه، شگفت زده گفت: این چیزی جز جادو نیست. امام مجتبی(ع) فرمود: «نه، این جادو نیست، بلکه نتیجه دعای مستجاب فرزندان پیامبران است.» سپس فردی از نخل بالا رفت و برای همگان از خرمای آن چید و همگی خوردند.۲

موضوع: اسلام آوردن یهودی، با گذشت امام حسن(ع)

قالب: انیمیشن داستانی یا فیلم کوتاه داستانی

مخاطب: نوجوانان و جوانان

خلاصه داستان: در همسایگی امام حسن(ع)، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی شکاف برداشته بود و نجاست از خانه او به خانه امام نفوذ کرده بود. همسایه یهودی نیز از این اتفاق آگاهی نداشت تا اینکه روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه امام آمد و دید شکاف دیوار سبب نجس شدن دیوار خانه امام شده است. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه کرد. مرد یهودی نزد امام آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه در این مدت، امام سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیشتر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که به همسایه مهربانی کنید!» یهودی با دیدن گذشت و چشم پوشی و برخورد پسندیده امام حسن مجتبی(ع)، به خانه اش رفت، دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست آنان را به دین اسلام در آورد.۳

موضوع: پاسخ گویی امام حسن(ع) به پرسش های فرستاده معاویه برای پادشاه روم

قالب: داستانی (فیلم کوتاه) یا انیمیشن داستانی

مخاطب: نوجوانان و جوانان

خلاصه داستان: امام علی(ع) در رُحبَه، از محله های کوفه، بود که مردی نزد او آمد و بسیار به آن حضرت ابراز ارادت کرد و گفت: من از ارادتمندان شمایم. حضرت علی(ع) فرمود: «تو از ما نیستی. برای پادشاه کشور روم پرسش هایی پیش آمده بود که آن را با پیکی به شام فرستاد و پاسخ آن را از معاویه خواست و اینک نیز آنجاست. چون معاویه از پاسخ آن ناتوان مانده است، تو را برای حل آنها نزد ما فرستاده است.» مرد با شگفتی، سخنان امام علی(ع) را تصدیق کرد و گفت: ولی من پنهانی به اینجا آمده ام و هیچ کس از آمدن من خبر نداشته است. امام علی(ع) فرمود: «پرسش هایت را با یکی از دو فرزندم در میان بگذار!» مرد گفت: از فرزندت، حسن می پرسم. پیش از آنکه پرسش خود را مطرح کند، امام مجتبی(ع) فرمود: «آمده ای این پرسش را بپرسی: فرق حق و باطل چه قدر است؟ میان آسمان و زمین چه اندازه فاصله است؟ مسافت میان مشرق و مغرب چه قدر است؟ قوس و قزح چیست؟ ارواح مشرکان در کجا جمع است؟ ارواح مؤمنان کجا جمع هستند؟ خنثی چیست؟ کدام ده چیز است که هرکدام قوی تر از دیگری است؟» مرد شامی دوباره با شگفتی گفت: بله، ای پسر رسول خدا! پرسش هایم همین ها بود که فرمودید. آنگاه امام حسن(ع) این گونه به پرسش هایش پاسخ داد: «میان حق و باطل، چهار انگشت فاصله است. آنچه را به چشم دیدی، حق و آنچه را با گوش شنیدی، باطل است. فاصله میان آسمان و زمین، به اندازه درخواست یک فرد ستم دیده و لحظه ای چشم بر هم زدن است و هرکس غیر این را بگوید، دروغ گفته است. فاصله میان مشرق و مغرب، به اندازه حرکت یک روز خورشید است که صبحگاه از مشرق، طلوع و در مغرب، غروب می کند».

امام حسن(ع) درباره قوس و قزح نیز فرمود:

«وای بر تو! قوس را به قزح نسبت نده؛ زیرا قزح، شیطان است، ولی رنگین کمان، نشانه قدرت خداست که پس از بارش باران رحمتش، نمودار می شود و نشانه حاصل خیزی و برکت است. ارواح مشرکان نیز در جایی به نام «برهوت» و ارواح مؤمنان در جایگاه گسترده ای به نام «سلمی» هستند. خنثی کسی است که جنسیت او مشخص نیست و باید صبر کند تا بزرگ شود».

امام حسن(ع) درباره این پرسش که کدام ده چیز است که بر یکدیگر غلبه دارد، فرمود: «سنگ را خدا محکم آفرید، ولی آهن از آن محکم تر است و آن را قطعه قطعه می کند. مقاوم تر از آهن، آتش است که آهن را ذوب می کند. قوی تر از آتش، آب است که آن را خاموش می سازد و چیره تر از آب، ابر است که آب را به صورت باران جابه جا می کند. قوی تر از ابر، باد است که آن را انتقال می دهد و پیروزتر از باد، فرشتگان هستند که به آن دستور جابه جایی می دهند. نیرومندتر از فرشتگان، عزرائیل است که آنها را می میراند و نیرومندتر از عزرائیل، مرگ است که او را نیز می میراند و از همه اینها قوی تر و بالاتر، فرمان خداوند بزرگ است که مرگ را نیز می میراند و خود همواره می ماند».

مرد شامی که پاسخ تمامی پرسش های خود را گرفته بود، گفت: «شهادت می دهم که تو فرزند رسول خدایی و به حق، علی بن ابی طالب، برخلافت و رهبری از معاویه سزاوارتر است». مرد شامی نزد معاویه بازگشت. معاویه پاسخ ها را از قول خود برای پادشاه روم فرستاد، ولی پادشاه فهمید که پاسخ ها را معاویه نداده است و به او نوشت: «سوگند به عیسی که این پاسخ ها برخاسته از [دانش] پیامبران و خاندان آنهاست و به تو ربطی ندارد».۴

موضوع: دعای مستجاب امام حسن(ع) برای مرد روغن فروش

قالب: داستانی (فیلم کوتاه)

مخاطب: جوانان

خلاصه داستان: ابی اسامه، از حضرت ابی عبدالله(ع) نقل کرده است: حسن بن علی(ع) پیاده ره سپار مکه شد و بر اثر پیاده روی، پاهای مبارکش ورم کرد. برخی از موالیان آن حضرت گفتند: اگر بر مرکبت سوارشوی، این ورم و آماس بهبود می یابد.

امام فرمود: سوار نمی شوم. آنگاه به غلامش فرمود: هنگامی که به منزل بعدی رسیدیم، مرد سیاهی خواهد آمد که با خود روغنی دارد. آن روغن را از او خریداری کن. غلام به امام حسن(ع) عرض کرد: فدایت شوم! در این مسیر منزلی نبوده و نیست تا کسی این دارو را بفروشد.

امام حسن(ع) فرمود: چرا، هست! پس از آنکه چند فرسخ راه پیمودیم، ناگهان مرد سیاه چهره ای را دیدیم. امام حسن(ع) به غلامش فرمود: این همان مرد است، روغن را از او بگیر و بهایش را بپرداز!

مرد سیاه به غلام امام گفت: این روغن را برای چه کسی می خواهی؟

غلام گفت: برای حسن بن علی(ع). مرد سیاه چرده گفت: مرا با خود نزد او ببر! غلام می گوید: او را نزد امام آوردم، آن مرد سیاه به امام عرض کرد: من نمی دانستم شما به این روغن نیاز دارید. من غلام شما هستم و پول آن را نمی گیرم. دعا کنید خداوند فرزند سالمی به من عطا کند که محب شما اهل بیت باشد. همسر من اکنون درد زایمان دارد. حضرت فرمود: «به منزلت بازگرد که خداوند، فرزند پسری به تو عطا کرده که از شیعیان ماست».۵

موضوع: مستجاب شدن دعای امام حسن(ع) درباره پایان ستم زیاد بن ابیه

قالب: داستانی (فیلم کوتاه) یا انیمیشن داستانی

مخاطب: نوجوانان و جوانان

خلاصه داستان: مردم که از ستم زیاد بن ابیه به تنگ آمده بودند، نزد امام مجتبی(ع) از او شکایت کردند. امام دست به دعا برداشت و او را نفرین کرد و فرمود: «خدایا! انتقام ما و شیعیانمان را از دست زیاد بن ابیه بستان و عذاب خود را به او بنما! به راستی که تو بر هر چیز توانا هستی.» در آن هنگام، خراشی در انگشت شست دست زیاد بن ابیه پدیدار شد و زخم، تمام دستش را تا گردن فرا گرفت. سپس ورم کرد و سبب مرگش شد.۶


۱٫ تصمیم گیری درباره مسائلی مانند گره افکنی، گره گشایی و… در این داستان ها بر عهده تهیه کننده برنامه گذاشته شده است تا با پرهیز از دخالت در حوزه تخصصی، برنامه سازان محترم بتوانند با فراغ بال و خاطری آسوده مسائل تخصصی تولید این سوژه های داستانی را پیگیری کنند.

۲٫ محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب(ع)، ج ۴، ص ۹٫

۳٫ محمود شریعت زاده خراسانی، در سایه اولیای خدا، ج ۱، ص ۲۷۳٫

۴٫ ابوالفضل هادی منش، آفتاب حسن(رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی(ع))، صص ۶۵ و ۶۶٫

۵٫ علی نظری منفرد، قصه صلح خونین، صص ۳۶۵ و ۳۶۶٫

۶٫ مناقب آل ابی طالب(ع)، ج ۴، ص ۹۰٫

۵٫ طرح ویژه

اگر راهکارهای تولید برنامه، بر اساس «شناسنامه طرح تولید» سازمان باشد، برنامه سازان محترم سازمان، سریع تر می توانند ایده های تولیدی خود را شکل دهند و با فرصت کافی، مراحل اجرایی (تولید) آن را پی گیری کنند. در این بخش، طرح «هم گام با امام حسن(ع) در قرآن» که بر اساس «شناسنامه طرح تلویزیونی» سازمان است، ارائه شده تا با توجه به ولادت امام حسن مجتبی(ع) در ماه مبارک رمضان، نتایج خوبی برای مخاطبان داشته باشد.

عنوان طرح: همگام با امام حسن(ع) در قرآن

هدف: ارشادی ـ تربیتی

موضوع: معارف اسلامی

قالب: ترکیبی

طبقه: «د»

تعداد: ۲ برنامه

مدت هر برنامه: ۲۵ دقیقه

مناسبت اصلی: ولادت امام حسن(ع)

مناسبت های فرعی: ماه مبارک رمضان و شهادت امام حسن مجتبی(ع) (۲۸صفر)

نوع ساخت: استودیو و پرتابل

صدا: سرصحنه و گفتار

موسیقی: آرشیوی

مخاطب: عامه مردم

گروه سنی: تمام گروه های سنی (غیر از خردسال و کودک)

تحصیلات مخاطب: تمام سطوح (مقدماتی، دیپلم و عالی)

کارشناسان برنامه:

دکتر سید خلیل باستان

حجت الاسلام دکتر محمدعلی تجری

حجت الاسلام جعفر انواری

حجت الاسلام محمود شریفی اقدم

حجت الاسلام محمدجواد مروجی طبسی

حجت الاسلام حبیب الله احمدی

حجت الاسلام سید جواد رائعی

سرفصل های طرح:

سیره و رفتار امام حسن(ع) با قرآن

شناخت قرآن

پیروان حقیقی قرآن

قرآن در صحنه قیامت

خلاصه طرح:

این برنامه ترکیبی، در دو قسمت به سیره رفتاری و دیدگاه های امام حسن(ع) درباره قرآن می پردازد. در قسمت اول برنامه، سیره رفتاری امام حسن(ع) و انس بسیار زیاد ایشان با قرآن، بررسی می شود. در قسمت دوم برنامه، دیدگاه ها و اندیشه های قرآنی امام حسن مجتبی(ع) مانند شناخت قرآن، پیروان حقیقی قرآن و مانند آن بررسی می شود.

منابع:

احمد زمانی، حقایق پنهان (پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی (بخش هایی از فصل چهاردهم این کتاب، مناسب این برنامه است).

حسن کافی، تعالیم امام حسن مجتبی(ع)، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی.

خواهشمندیم اگر از گلوبایت رضایت دارید به دوستان خود هم معرفی کنید 😊👇
گلوبایت در اینستاگرام گلوبایت در تلگرام
0 0 رای
رتبه بندی
مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
0 دیدگاه برای این مطلب ثبت شده است.
بازخوردها
دیدن همه نظرات
0
خوشحال میشیم در مورد این مطلب نظر دهید.x