خوشبختی چیزی جز آرامش ذهنی انسان نیست/ نگاهی به کتاب «حقیقت مرگ» نوشته «رابرت هلگنا»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از npr، دو کارگردان، یکی آمریکایی و دیگری ایتالیایی، در رم گرد هم آمدند و داستان‌های جدید خود را برای یکدیگر توصیف کرده‌اند. این مجموعه دارای ۹ داستان کوتاه است که این دو برای یکدیگر روایت می‌کنند.
عنوان کتاب جدید «رابرت هلنگا» بر خلاف آنچه همگان می‌پندارند کمدی نیست. داستان روایتی کاملاً جدی دارد زیرا به زعم نویسنده مرگ با کسی شوخی ندارد. قصه از آنجا آغاز می‌شود که دو مرد جسم خویشاوندی نزدیک را که در یک تعقیب و گریز به قتل رسیده است برای خاک‌سپاری آماده می‌کنند.
میرایی تنها موضوع کتاب «حقیقت مرگ» نیست بلکه ۹ داستانی است که در آن انسان‌ها دنبال احساسات و هیجانات زودگذر خود هستند و در کنار این هیجانات علایق خود را در زندگی کشف می‌کنند. در کنار همه این اتفاقات نویسنده خواننده را به تفکر درباره معنای زندگی فرا می‌خواند.
داستان اول کتاب قصه مرگ مردی سالخورده و بداخلاق را نشان می‌دهد که حتی همسر وی پس از ۵۰ سال زندگی از مرگش خوشحال است. هشت داستان دیگر کتاب داستان‌های مختلفی دارد. در داستانی دیگر دختری قصد ورود به تجارت و همکاری با پدرش را دارد اما پدر به او هشدار می‌دهد که تجارت جای انسان ضعیفی چون او نیست.
کتاب پر از تصاویر معماری و مکان‌های تاریخی ایتالیا است و به طور مداوم سخن از رم و فلورانس به میان می‌آید. نویسنده چنان شیفته این کشور است که در جایی از کتاب می‌نویسند: «هر زنی در دنیای شایسته این است که مردی ایتالیایی در کنارش باشد.»
در داستانی دیگر از این کتاب یک نوجوان باید انشایی برای تکالیف مدرسه‌اش بنویسد اما توانایی این کار را ندارد و تصمیم می‌گیرد داستان سفر تابستانی خود به ایتالیا به همراه خانواده را به عنوان موضوع برگزیند.
نویسنده آمریکایی این کتاب خود سال‌ها به همراه همسرش ساکن ایتالیا بوده است و چنان شیفته این کشور شده بود که پس از سالیان دراز تصمیم به نگارش کتابی می‌گیرد که در آن به شکل غیر مستقیم دلتنگی خود را برای خاطرات دور و شیرین خود و همسرش اعلام کند و به خواننده بگوید لذت زندگی وی غالباً در آن مکان و در زمانی خاص شکل گرفته است و هیچ چیز با شادی وی در آن کشور برابری نمی‌کند.
«حقیقت مرگ» در پی آن است به خوانندگانش بفهماند در ورای همه مشکلات تنها یک چیز بشر را نجات می‌دهد و آن عشق است. انسان‌ها در نهایت می‌میرند. هر قدر ثروتمند یا معروف باشند، افراد دیگر را بترسانند و قدرتمند باشند یا سودای موفق شدن داشته باشند خوشبخت نمی‌شوند و منظور از خوشبختی در ذهن نویسنده آرامش ذهنی انسان است. عشق و شادی دو هدف زندگی است. صحبت کردن درباره این موضوع بسیار آسان اما به دست آوردن آن بسیار دشوار است. نویسنده کتاب حقیقت مرگ معتقد است «اگر راهی برای شاد بودن به ذهنتان نرسید به فلورانس سفر کنید!»