به گزارش
گلوبایت کتاب به نقل از گاردین، «همه برای فرزندانم» داستان واقعی مادری استرالیایی است و شرح اینکه پس از بوسه آخر هنگام خداحافظی از فرزندانش و رفتن آنان از خانه چگونه زندگی او نابود شد. قرار است این کتاب ماه نوامبر سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات Hachett Australia منتشر شود.
داستان ملاقات این فرزندان با مادرشان در یک برنامه ضبط شده است اما سپس مأموران امنیتی لبنان این گروه فیلمبرداری و «فاکنر» را به زندان «لبنان» انداختند.
«فاکنر» و گروه فیلمبرداری این برنامه ۶۰ دقیقه‌ای حالا به استرالیا برگشته‌اند اما کارمندان «آژانس بهبود کودکان» که توسط «آدم ویتینگتون» اداره میشود همچنان در زندان هستند.
«ونسا ریدینگ»، مدیر انتشارات Hachette Australia در این باره می‌گوید: «سالی فاکنر نمی‌داند بار دیگر کی فرزندان خود را می‌بیند. به همین دلیل این کتاب یکی از مهم‌ترین آثاری خواهد بود که تاکنون منتشر کرده‌ام. داستان قصه عشق یک مادر برای فرزندان غایبش است. سالی داستان خود را می‌نویسد تا «لاهلا» و «نوح» فرزندان او وقتی بزرگ شدند بدانند او کیست و چقدر با والدین خود شاد بودند و از همه مهم‌تر این را بدانند که مادر آنان تمام تلاش خود را کرد تا آنان را به خانه بیاورد.»
«لاهلا»، پنج ساله و «نوح»، سه ساله توسط «آژانس بهبود کودکان» در ماه آوریل ربوده و نزد مادرشان آورده شدند تا بار دیگر یکدیگر را ملاقات کنند اما پلیس در این موضوع مداخله کرد و فرزندان را نزد پدرشان برد.
کتاب داستان این ملاقات دوباره را بیان می‌کند. داستانی که در برنامه «شصت دقیقه» به دلیل کوتاه بودن آن قابل بیان نبود.
ناشر کتاب در این باره گفت که داستان قصه دختر مهماندار هواپیمایی پرواز امارت است که در ۲۱ سالگی با مرد جاافتاده‌ای به نام «علی‌الامین» ازدواج می‌کنند تا به رویای خانواده داشتن خود جامه حقیقت بپوشاند اما پس از جدایی رویای او کاملاً نابود میشود زیرا پدر فرزندانش به او می‌گوید هیچ وقت فرزندان را به او برنمی‌گرداند.
ناشر وی در این باره می‌گوید: «کابوس هر پدر و مادری این است که فرزندانش را از او بگیرند. بدتر این است که دوازده ماه بعد نیز شوهر سابق از ملاقات مادر با فرزندان جلوگیری می‌کند. پس از اینکه تلاش‌های بسیار دولت استرالیا و دادگستری لبنان به نتیجه نرسید «سالی فاکنر» سفر طولانی انجام می‌دهد تا خودش آنها را به خانه برگرداند.
«علی» از سال ۲۰۱۵ به او اجازه ملاقات و حتی سخن گفتن با «لاهلا» و «نوح» نداد. زمان بسیاری گذشته بود. دلش می‌خواست فرزندانش را در آغوش بگیرد. خبر به سرعت در دنیا پخش شد اما برای «سالی» اهمیتی نداشت زیرا فقط می‌خواست با فرزندانش باشد و بار دیگر آنها را شاد ببیند.»
پس از آزادی «فاکنر» از زندان «علی»، همسر سابق او گفت از این پس «سالی» اجازه دارد هر وقت مایل است برای دیدن فرزندانش به «لبنان» سفر کند.
